نشست «روایتشناسی: مبانی و روشها» 20 تیرماه 1402 از سوی گروه مرجع مطالعات بینارشتهای اندیشکدۀ ادبیات پایداری با حضور ابوالفضل حری (استاد دانشگاه، مترجم و ادبپژوه) در سالن صفارزاده حوزۀ هنری برگزار شد.
ابوالفضل حری در این نشست به گسست ایجاد شده از نهضت کلاسیک یونان تا قرن ۱۷و مغفول ماندن سنت مطالعات شرقی اشاره کرد و در ادامه با روخوانی چند متن کوتاه، وجه اشتراک این متون را نقل کردن داستان برای خواننده دانست.
وی اظهار کرد: هر آنچه برای ما داستانی را بازگو کند یا نمایش دهد را روایت میگوییم. به عبارتی دیگر هر آنچه داستانی را برای ما نقل کند، مثل داستان کوتاه و رمان یا همچون نقاشی و مجسمهسازی داستانی را بازنمایی کند و مثل سینما آن را نمایش دهد، نامش روایت است.
حری متون را از این منظر که قصه و داستان تعریف کنند یا نکنند به دو دسته متون روایی و غیر روایی تقسیم کرد و یادآور شد که متون روایی به اعتبار رسانه و شیوه، در دو دسته مکتوب غیرمحاکاتی (از چیزی تقلید نمیکنند بلکه همچون رمان، داستان کوتاه و فیلمنامه به بیان داستان میپردازند) و غیرمکتوب محاکاتی (که از چیزی تقلید میکنند) قرار میگیرد.
این استاد دانشگاه در بخش دیگر این جلسه به متون روایی پرداخت و گفت: متون روایی یا نقل میشوند مثل ادبیات داستان، یا بازنمایی میشوند که هنرهای مکانمند هستند، یا بیان میشوند و هنرهای زمانمند هستند یا همچون هنرهای نمایشی اجرا میشوند.
وی وجه تمایز روایتها را بیانگری و ابزار روایتگری و مدیوم آن معرفی کرد که در سینما دوربین، در داستان کوتاه کلمه، در تئاتر وسایل صحنه و نور و… است و بر همین اساس بیانگری فصل مشترک و نکتۀ متمایزکننده ابزار بیانگری است.
حری همچنین به بحث اقتباس اشاره کرد و افزود: اقتباس یا وفادارانه است و ما تابع به نقل آن هستیم یا با شناخت سینما به گونهای از ابزار آن در رمان استفاده میکنیم که به آن تخریب خلاقانه گفته میشود.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه روایتگری یعنی نقل کردن برای دانستن به معنای گسترده کلمه، بیان کرد: روایت، ابزاری جهانشمول برای معرفتاندوزی و بیان معرفت و برای دانستن و گفتن است. هرآنچه داستانی را بازگو یا عرضه کند چه متن باشد چه تصویر، چه نمایش باشد یا آمیزهای از داستان، متن و تصویر همه روایت هستند.
این استاد دانشگاه برخورداری از راوی را یکی از ویژگیهای روایت دانست و افزود: داشتن یا نداشتن راوی مرز جداکنندۀ کلام مکتوب و غیرمکتوب است. در بحث چه کسی چه چیزی را چگونه روایت میکند؟ این فرد یا نویسنده نمایشنامهنویس و هنرمند است یا روایتگر که اول شخص یا سوم شخص است. در بحث چه چیزی روایت میشود؟ یا رخداد مطرح است یا موجودات (شخصیتها و مکانها). همچنین در مبحث چگونه روایت شدن یا رسانههای اجرایی و تصویری یا متن گفتمان انجام میشود.
حری در بخش دیگری از این نشست به پیشینۀ بحث روایت پرداخت. او شروع نقل را از دورۀ افلاطون دانست که بعد با گسست ۵۰۰ ساله، سنت مطالعات شرقی و اسلامی وارد عمل میشود. در سدۀ دوم و سوم مطالعات اسلامی اتفاقی تحت عنوان نهضت عظیم مطالعات ترجمه رخ داد و مرکزی در بغداد به نام دارالحکما یا دارالترجمه پایهریزی شد تا با جمعآوری آثار سنت یونان به زبان عربی برگردانده شود.
وی بوطیقای ادبیات داستان در سدۀ هجدهم را طلوع رمان، سدۀ نوزدهم را هنر رمان و سدۀ بیستم را سنت فرانسوی (رمان نو)، سنت آلمانی (روایتپژوهی) و سنت انگلیسی معرفی کرد که جای خالی سنت ایرانی را پرسشبرانگیز دانست.
حری سه مؤلفه برای اثر در نظر گرفت که شامل هنرمند (مؤلفمحور)، مخاطب (خوانندهمحور) و جهانمحور و جهان بازنموده (متنمحور) معرفی کرد که شامل آثاری میشود که جهان را آنطور که وجود دارد و بدون دخالت روایت میکند.
وی با اشاره به اینکه تکنیک در داستان باعث ایجاد تعلیق میشود اظهار کرد: ما با ابزار روایتگری با متن آشنا میشویم تا بفهمیم داستان چیست.
حری در پایان نشست آرا نظریهپردازان روایت را تشریح کردو سپس به تفاوت خاطره و روایت اشاره کرد و گفت: مرزبندی روایت با قصه و خاطره متفاوت از هم است. در داستان یک مادۀ خام اولیه وجود دارد که با متن نهایی به روایت تبدیل میشود و مبنای نظری دارد.