یکی از مهمترین برنامهها و طرحهای اندیشکدۀ ادبیات پایداری حوزۀ هنری انقلاب اسلامی، نگارش تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی استانهاست. اندیشکده بر این باور است که گردآوری، تنظیم و تدوین دادهها و اطلاعات مربوط به فعالیتهای هر یک از استانهای کشور در فرآیند نهضت امام خمینی (ره)، استقرار نظام جمهوری اسلامی و تداوم آن، یکی از ضرورتها برای شناخت ادبیات پایداری این مرز و بوم است. بر بنیاد همین استدلال، ایدۀ نگارش تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی استانها در اندیشکده پیریزی و ابعاد گوناگون آن در بیش از صد جلسۀ شورای علمی اندیشکده (دکتر محمدرضا سنگری، استاد علیرضا کمری، دکتر جواد کامور بخشایش و جواد سمنانی) مورد بحث و بررسی قرار گرفت و ماحصل این جلسات به نگارش طرحنامۀ تاریخ ادبیاتنگاری انقلاب اسلامی استانها انجامید. طرح اولیۀ مزبور در جلسات شورای کارشناسی معاونت علمی اندیشکده (دکتر لیلا باقری، زهرا قاسمی، فاطمه سنگری، راضیه ابراهیمی، زهرا طاوسی منفرد و زهرا سجادی) مورد بررسی عملیاتی قرار گرفت و نتیجۀ این بررسیها به تکمیل طرحنامۀ جامع تاریخ ادبیاتنگاری استانها منتهی شد که تقدیم میشود.
آنچهکه اندیشکده در سر دارد اجرای گام به گام این طرح در تمامی استانهاست و این امر مهم، جز با مشارکت همۀ نهادها، سازمانها و دانشگاههای استانی میسر نخواهد بود.
امید است با اجرای دقیق و درست این طرح در هر یک از استانها، در آیندهای نزدیک شاهد تولید اثری جامع با عنوان «تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی ایران» باشیم.
اندیشکدۀ ادبیات پایداری
مرداد 1403
نگارش تاریخ ادبیات در ایران سابقهای کهن دارد. برخلاف آنچه عموماً پنداشته میشود، سابقة دیرینة اینگونه آثار را نه در تذکرههای فارسی بلکه در نوشتههای قدیمیتر باید سراغ گرفت که در قرنهای آغازین اسلامی پدید آمدهاند. آنها نسل اول از مجموعه آثاری هستند که در سیر تکاملی به تاریخ ادبیاتهای امروزی رسیدهاند. نسل دوم نوشتههای تذکرهای هستند که به زبان عربی یا فارسیاند. این دو نسل را باید نیای تاریخ ادبیاتهای امروزی شمرد که هرچند مختصات تاریخ ادبیات را ندارند، اما در تکامل سنّت تاریخ ادبیات فارسی نقش داشتهاند. از سوی دیگر، در آغاز قرن بیستم، شیوههای جدید نگارش تاریخ ادبیات از طریق آثار ترجمهای وارد حوزة ادبی ایران شد (زرقانی، 1389: 27). بدین ترتیب این دو الگو در ایران اساس کار مورخان ادبی قرار گرفت: «سنّتِ غربی ـ مدرن و سنّتِ شرقی ـ کلاسیک». (الیاسپور، 1390: 17)
ادبیات بازتابدهندۀ فرهنگ و هنر و تمدن ملتها است. مطالعات و مُستندات تاریخی گواه آن است که رویدادهای بزرگ بهویژه انقلابها و نهضتها، نخستین نمودها و جلوههای خویش را در قالب ادبیات نشان میدهند. آثار ادبی انقلابها و نهضتها از جمله انقلاب اسلامی ایران، جلوهگاه آرمانها، کامیابیها، ناکامیها، نشیب و فرازها، باورها و آیت آیینة تحولات، تپشها، تنشها، کنشها و تصویر و تفسیری از وقایع و حقایق جامعه است.
پژوهش، مطالعه، ارزیابی و ارزشیابی ادبیات انقلاب اسلامی آنگاه ممکن و میسّر است که تصویری روشن از وضعیت ادبی، گونههای ادبی، پدیدآورندگان و سیر و صیرورت ادبیات انقلاب اسلامی در استانها فراروی ما قرار گیرد.
تصویری تفسیریافته از وضعیت تولیدات و فرآوردههای ادبی استانها چه به لحاظ کمّی و چه به لحاظ کیفی در بستر تاریخ شصتسالة انقلاب اسلامی (1340-1402) بایسته و ضروری است. این مهم که دریغا با تأخیر فراوان صورت میپذیرد، جز با همیاری و همراهی همدلانه، سختکوشانه و محققانۀ خود استانها و با بهرهگیری از ظرفیت نیروهای توانمند، پژوهشگر و روشمند بهویژه نیروهای دانشگاهی امکانپذیر نیست.
نزدیک صد سال است که از تاریخ ادبیاتنگاری ما میگذرد. (زرقانی، 1394: 39) تاریخ ادبیات یکی از حوزههای میانرشتهای علوم انسانی است که ادبیات را به منزلۀ موضوع با استفاده از روش مطالعات تاریخی بررسی میکند. ادبیات مولود احساس، عاطفه، افکار انسان است که در اثر احوالات و شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی متفاوت به وجود میآید. مورخ در مسیر بررسی نظم و تغییر در آثار ادبی، به منظور پیبردن به ساختار و همچنین چرایی تغییر اوضاع فکری و عاطفی ادیب، به واکاوای وقایع مؤثر در زندگی، مکان، زمان، و محیط جغرافیایی مربوط به ادیب میپردازد. پس تاریخ ادبیات به این اعتبار، نمودار تجربههای فکری و عاطفی بشر است. بدین سبب تاریخ، زنده و ملموس بهصورتی خاص در ادبیات جلوهگر است. (امیری و زینیوند، 1398: 32 به نقل از یوسفی، 1388: 19)
تاریخ ادبیات بهگونهای از تاریخنگاری اطلاق میشود که معطوف به آثار ادبی، نویسندگان، شاعران و پدیدآورندگان آثار ادبی است و از اهمیت ویژهای برخوردار است.
انقلاب اسلامی گفتمان جدیدی در تاریخ ایران رقم زد و تحولی عظیم در عرصة فرهنگ و ادب کشور رخ داد و آثار ادبی رنگ و صبغۀ انقلابی به خود گرفت. دوران چهل و شش سالة انقلاب اسلامی نیز، به دلیل ظهور و بروز رخدادهایی چون جنگ هشتساله، رشد تکنولوژی و تأثیر در شکلگیری و نوآوری در انواع ادبی و جهانی شدن، با جریانها و سبکهای ادبی جدید و همچنین رشد پژوهشهای ادبی بهخصوص در حوزههای بینارشتهای مواجه شد. برای حفظ هویت ملی ایران و میراث فرهنگی ـ ادبی بعد از انقلاب اسلامی، نگارش تاریخ ادبیات ملی این دوره بهصورت منسجم و متمرکز، روشمند و چارچوبمند حائز اهمیت بسیاری است.
کتابها و پژوهشهایی با موضوع تاریخ ادبیاتنگاری ایران انجام و نقدهایی به آنها وارد شده است. از جملة این کاستیها، نقص در روششناسی تاریخ ادبیاتنگاری و همچنین چارچوب نظری آن است. به عنوان مثال، قائم مقامی (1358) در کتابی به نام روش تحقیق در تاریخنگاری، مدعی ارائة روش تحقیق در این زمینه است در صورتی که محتوای کتاب فقط به مراحل نوشتن یک طرحنامة مقدماتی فاقد روش اشاره کرده است. زرقانی (1389) در نقد روششناسانة منابع تاریخ ادبیاتنگاری برای فارسیزبانان، به موارد زیر در کاستیهای روششناسانة این منابع اشاره کرده است:
قاعدتاً انجام کاری بینقص در این زمینه بس دشوار است. اما تمام تلاش این پژوهش بر این است که تا حد امکان با در نظر داشتن کاستیها و نقاط ضعف منابع تاریخ ادبیاتنگاری در ایران، کاری با کمترین نقص انجام دهد.
اندیشکدة ادبیات پایداری حوزة هنری به عنوان یکی از سازمانهای سیاستگذار و جریانساز در امر پژوهش و آفرینش و توسعة ادبیات انقلاب اسلامی (مادة 4 و 5 اساسنامة اندیشکدة ادبیات پایداری)، متولی اجرای این پژوهش ملی به منظور حفظ، تحلیل و تبیین تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی، برنامهریزی و سامان دادن به تولیدات این حوزه است.
تاریخ ادبیاتنگاری انقلاب اسلامی یکی از مسائل حوزة ادبیات انقلاب اسلامی است که در اسناد بالادستی بارها به آن اشاره شده است:
تاریخ ادبیات ملی را نخستین و ضروریترین اقدام برای تبیین و بازشناخت هویت خویش دانستهاند. این ضرورت در زبان فارسی جامة تحقق بر تن نمیپوشد مگر آنکه شناخت روشن و عالمانهای از همۀ ابعاد تاریخ فرهنگ ایرانی و میراث مکتوب فارسی، با استفاده از روشهای پژوهش علمی، حاصل شود. (فتوحی، 1387: 15)
ضرورت دارد که بدانیم دیروز چه بودهایم و امروز در چه نقطهای از بود و نمود تاریخی خود قرار داریم. تاریخ ادبیات بر روند مطالعات ادبی و آیندة مطالعات آن تأثیرگذار است و جایگاهی بنیادین دارد، و بررسی و تحلیل آن ضرورت دارد. نتایج این پژوهش، هم بر آیندة تاریخ ادبیات در ایران تأثیرگذار خواهد بود و هم در حیطۀ نقد ادبی و تدقیق داوریها، جریانشناسیها، سبکشناسیها کارساز است.
تاریخ ادبیات معتبر و غنی، مواد پژوهشی مناسبی را برای محققان و پژوهشگران ادبی فراهم میکند و به گفتۀ فتوحی (1387) در پژوهشهای ادبی تمام راهها به تاریخ ادبیات ختم میشود و مادر تمام دانشهای ادبی است، و عصارۀ تکاپوهای ذهن و زبان ابنای یک فرهنگ، جریانشناسیها، قضاوتهای انتقادی و تاریخی در طی زمان، در تاریخ ادبی ثبت میشود.
اهمیت انجام این پژوهش به شرح زیر است:
اهداف اصلی این پژوهش به شرح زیر است:
اهداف فرعی به شرح زیر است:
در این زمینه کتابها، پژوهشها و مقالات متعددی از مناظر متفاوت نوشته شده است. در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میشود.
پژوهشهای تاریخ ادبیاتنگاری فارسی، پشتوانة نظری و روش استواری ندارند؛ در نتیجه چندان نظاممند نیستند. (فتوحی، 1387: 22) اغلب این کتب و منابع از دورهبندی خطی برای دستهبندی اطلاعات خود در زمان استفاده کردهاند. دورهبندی بر اساس جریانشناسی مزایایی نسبت به دورهبندی زمانی خطی دارد که به شرح زیر است:
در بیشتر منابع بررسیشده، تعریف مشخصی از تاریخ ادبیات وجود ندارد. رویکرد نظری و روششناسی این منابع نیز روشن نشده است.
این پژوهش قائل به نظریة تکامل تداومی است. منظور این است که در عین اینکه ادبیات در طول تاریخ به مثابۀ امر ثابتی تداوم دارد، در حال تکامل نیز هست. در این تلقی، امر ادبی در فرایند تاریخی به مثابۀ ارگانیسم زنده، فرمی ثابت و در عین حال در حال تکامل است؛ یعنی بیآنکه از هویت نخستین خود جدا شود و امر بنیادین آنها (یعنی ادبیات بودن آنها) تغییر یابد، ادبیات و دانشهای مرتبط با آن رشد میکنند و تکامل مییابند. (دلال رحمانی، 1401: 124) فتوحی (1387)، زرقانی (1390) و سلطانی (1380) به این رویکرد توجه کردهاند.
در نسبت تاریخ و ادبیات، شرایط تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ زمانِ ایجاد یک اثر ادبی جزئی جدانشدنی و لازمة فهم درست آن اثر است. بر اساس رویکردهای جامعهشناسی ادبیات و نقد جامعهشناختی، متن ادبی از خلال شرایط اجتماعی یک دورة تاریخی ظاهر میشود و در نتیجه تنها بستر فهم آن شرایط تاریخی قابل شرح و توضیح است. در نظریة تکامل تداومی میتوان نیمنگاهی به رویکردهای دیگر مانند تکوینی و دیالکتیکی نیز در تحلیل آثار داشت.
الف) رویکرد تکوینی: ریشهیابی عوامل و عناصر سازندة متن و مؤلف است. در این روش، مورخ ادبی به سرچشمههای تاریخی ایجاد آثار ادبی میپردازد و در درون سنت و نظامهای ادبی یا در درون نظامهای فرهنگی، اجتماعی به بررسی و جستوجوی عوامل و زمینههایی مشغول میشود که در شکلگیری اثر ادبی مؤثرند. برای یافتن عوامل سازنده و خاستگاه فکری و زیباییشناسی متن، پژوهش در منابع و مآخذ و جریانهای فکری و اجتماعی و نیز مطالعۀ سنت و نظامهای دیگر ادبی در دستور کار مورخ ادبی قرار میگیرد. در این صورت ریشههای یک اندیشه، صورت، سبک، فرم و درونمایۀ اثر ادبی، در متنهای گذشته، یا در زندگی شخصی نویسنده جستوجو میشود.
ب) رویکرد دیالکتیکی: این رویکرد جدال سنت و نوگرایی و جریانهای کهنه و جدید و تقابل جریانها را از منظر کارکرد و نقشی که در تاریخ بازی کرده را مورد بررسی قرار میدهد. موضوع کار مورخ ادبی، بررسی نقش یک متن یا یک جریان ادبی در زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم است. تأثیرهای متنوعی که متن بر مخاطب میگذارد. تاریخ حیات شاهکارها در این مورد بررسی میشود.
گسترۀ تاریخ ادبیات این پژوهش بستگی به تعریف روشن از تاریخ ادبیات دارد. در ادامه به تعاریف مربوط به این طرح اشاره میشود.
1. تاریخ ادبیات:
واژة تاریخ ذاتاً دو معنای عمده و اساسی را در درون خود دارد: یکی رویدادهای گذشته است که مادۀ تاریخ است؛ و دومی مفهوم روایت، که رویدادهای گذشته را در یک خط زمانی به رشته میکشد. (سلدون، 1372: 210 به نقل از فتوحی، 1387: 31) هر نوشتاری بدون این دو عنصر، ماهیت تاریخی نخواهد داشت. بهطور معمول دو رکن اصلی که کار مورخ ادبی را شکل میدهد، عبارتند از: گذشتۀ ادبیات یعنی رویدادهای ادبی شامل: آثار ادبی، زندگینامة مؤلفان، مناسبات ادبی و…) و سیر تحول آن در گذر زمان.
در بین محققان تعریف روشنی از تاریخ ادبی وجود ندارد که همه یا دست کم اکثریت صاحبنظران آن را بپذیرند. آنچه که هست نیز از نوع تعریف به نشانهها و عوارض است، نه تعریف به ذات. برخی از این تعریفها به شرح زیر است:
این تعاریف بر دو عنصر تأکید دارند: گذشتۀ ادبیات و گزارش سیر تحول آن. بنابراین در نگاهی کلی تاریخ ادبیات عبارت است از: داستان تطور و تحول ادبیات در گذر زمان به شیوهای که علل و عوامل تحول و ارتباط میان رویدادهای ادبی را توصیف و تحلیل کند. (الیاسپور، 1390: 14)
2. دورهبندی:
یکی از اساسیترین اعمال تاریخنگاری، طبقهبندی اطلاعات تاریخی در محور درزمانی است. از نظر سارلی (1392) میتوان دو نوع رویکرد متفاوت را در دورهبندی تاریخ ادبی از هم بازشناخت. هرچند در تاریخهای ادبی این دو نوع رویکرد با هم میآمیزند:
دورهبندی میتواند ملاکها و شیوههای متفاوتی داشته باشد: مفاهیم گاهشمارانة قرن، دهه و سال؛ الگوهای زیستی/ انداموار تکامل؛ نویسندگان و شاعران بزرگ؛ شعارهای ادبی یا ارزیابیهای ادیبان هر عصر؛ مفاهیم و دورههای تاریخ عمومی و سیاسی؛ تناظر ادبیات با هنر و اندیشه؛ شیوههای غالب در زبان؛ هنجارهای غالب ادبی.
دورهبندی در این پژوهش بر اساس بستر تحولات تاریخی به شرح زیر است:
ـ دهة چهل؛
ـ دهة پنجاه تا وقوع انقلاب اسلامی؛
ـ سال 1356 تا پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ؛
ـ دورة هشتسالة جنگ؛
ـ پایان جنگ تا کنون.
تفاوت جریانهای شکلگرفته در استانها متناسب با فرهنگ، جغرافیا و شرایط اجتماعی استان یکی از ملاکهای انتخاب این دورهبندی است.
3. سبکشناسی:
شیوة تحلیل، تشریح، و نقد یک پژوهشگر، ادیب و یا ناقد بر متن یا متون یا شناخت شیوههای آفرینش متن در یک دورة زمانی خاص است.
سبک به معنی عام عبارت است از: تحقق ادبی یک نوع ادراک در جهان که خصایص اصلی محصول خویش (اثر منظوم یا منثور) را مشخص میسازد. دانشی که از مجموعۀ جریان سبکهای مختلف یک زبان بحث میکند «سبکشناسی» نامیده میشود. (بهار، 1349: د) سبکشناسی یک اثر تاریخی ـ ادبی گویای چارچوب اصولی مورخ است که شیوه، اصول، ساختار و محتوای نگارش خود را بر اساس آن چارچوب تنظیم کرده است. این چارچوب مشخصکنندة چگونگی دستهبندی اطلاعات، میزان اهمیت مسائل از دید مورخ، برجستهسازی یا عدم برجستهسازی برخی از جنبههای سیاسی، اجتماعی، مذهبی و… است. (امیری و زینیوند، 1398: 33)
4. تعریف نظری سند:
سند از دیدگاهها و در علوم مختلف، تعاریف گوناگونی دارد و نمیتوان در این منابع به یک تعریف کامل و جامع دست یافت. بنابراین به چند تعریف از منظر چند رویکرد اشاره میشود و سپس تعریف عملیاتی آن در این پژوهش بیان میگردد.
از نظر لغوی، فرهنگ سخن، سند را اینگونه تعریف کرده است:
در فرهنگ نظام، دو معنی برای سند ذکر شده است؛ نخست اینکه واژة سند در زبان علما، به معنای «تکیهگاه و آنچه پشت وی گذارند و دامن کوه و بلندی چیزی» بهکار رفته است. معنی دوم سند، نوشتهای است که کسی برای مدعایی درآورد. (عزیزی، 1390: 126)
از نظر دیدگاه کتابداری، سندپردازی و اطلاعرسانی، سند و مدرک در مفهوم کلی خود به رسانهای دلالت دارد که توسط آن دادهها، اطلاعات و دانش بدون توجه به صفات یا شکل ظاهرشان ثبت میشود. (عزیزی، 1390)
از نظر مدیریت اسناد، سند عبارت است از نامه، گزارش، نقشه، تصویر، و مواردی نظیر آن، صرف نظر از شکل ظاهر آنها که به وسیلة یک سازمان و یا جانشین آن در تعقیب وظایف و یا در زمینة امور مربوط به عنوان سوابق مثبته در انجام وظایف، چگونگی خط مشی، تصمیمات و روشها، عملیات و دیگر فعالیتها و یا به مناسبت ارزش اطلاعاتی محتوای آنها ایجاد و دریافت و نگاهداری شده و یا دارای ارزش نگهداری باشد. (عزیزی، 1390: 141)
سند از دیدگاه قانون مدنی ایران در مادة 1284 و مادة 370 به بعد آیین دادرسی مدنی چنین تعریف شده است: سند عبارت است از هر نوشتهای که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد. (عزیزی، 1390: 127 به نقل از جعفری لنگرودی، 1372: 363)
از ویژگیهای سند میتوان به قابلیت استناد در دعوا یا دفاع، و ارزش نگهداری دائمی از لحاظ اداری، مالی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، علمی، فنی و تاریخی به تشخیص سازمان اسناد ملی ایران اشاره کرد.
منظور از سند جنگ، اطلاعات ثبتشده و ضبطشده در هر رسانه است که افراد یا مؤسسات در راستای انجام وظایف اداری یا فعالیتهای شخصی ایجاد یا دریافت میکنند و بهعنوان گواهی فعالیتها برای مراجعه و استناد نگهداری میشود. (مانند: نامه، دفتر، پرونده، عکس، نقشه، کلیشه، نمودار، فیلم، ریزنگاره، اسلاید و نوار ضبط صوت) چنانچه واجد ارزش نگهداری مستمر در آرشیو باشد و موضوع آن بهنحوی مربوط به جنگ هشتسالة ایران و عراق (دفاع مقدس) باشد، سند جنگ نامیده میشود. (پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، 1390: 360)
بر مبنای تعاریف نظری، تعریف عملیاتی سند در این پژوهش به شرح زیر است:
قالب اسناد به شرط دارا بودن ویژگیهای سند (برای پیشگیری از همپوشانی با منابع دیداری و شنیداری) میتواند به شکل دستنوشته، چاپی، صوتی، تصویر، فیلم، الکترونیکی و… باشد.
5. کتاب:
یکی از مهمترین و گستردهترین منابع مد نظر در طرح ملی تاریخ ادبیاتنگاری استانها، برشماری و احصاء منابع مکتوب در هیأت و ساختار کتاب است. بر مبنای شناختهشدهترین تعریف مربوط به سازمان یونسکو، کتاب نوعی اثر چاپی صحافی شده است که بیش از ۴۹ صفحه داشته باشد و مانند نشریات، تحت یک عنوان ثابت، بهصورت دورهای منتشر نشود. تعریف مناسب دیگر ارائه شده نیز کتاب را محتوای تولید شده توسط نویسنده / نویسندگان میداند که هدف مشخصی را دنبال میکند، بهنحوی که مطالب، حول محور و هدف مشخص شده توسط نویسنده / نویسندگان سامان مییابد و ارائه میشود. کتاب میتواند در اندازههای گوناگون (قطع رحلی، وزیری، جیبی، رقعی، خشتی و…) چاپ و منتشر گردد. از دیگر شاخصهای شناسایی کتاب، اخذ مجوزهای رسمی از مراجع است که شامل شابک (کد سیزده رقمی استاندارد بینالمللی کتاب)، فیپا (فهرستنویسی پیش از انتشار کتاب توسط کتابخانة ملی) که در پشت جلد و در صفحة شناسنامة کتاب درج میگردد و مجوز انتشار کتاب از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. توجه به شناسنامة کتاب، جزوهها، منشورات کتابچهای، ویژهنامهها (انتخاب کتاب، جشنوارهها و…) و مواردی از این دست را از دایرة شمول بخش منابع کتاب خارج میسازد. از دیگر سو، با ذخیره شدن اطلاعات یک کتاب در نوارهای صوتی، سیدی و…، کتاب الکترونیک، صوتی، شفاهی و گویا بهعنوان سند کتاب، علاوه بر منابع مکتوب کاغذی در دایرة شمول طرح قرار میگیرد.
بر اساس تعاریف ارائهشده و با نظرداشت بازة زمانی معینشده در طرحنامة جامع تاریخ ادبیاتنگاری استانها (1340-1402)، انتظار میرود تمامی منابع مکتوبِ دارای ساختار کتاب طی این طرح احصا و معرفی گردد. بدین منظور لازم است تمامی منابع که بهنحوی به بررسی «ادبیات» و «تاریخ ادبیات» استان ارتباط مییابد در موضوعات شعر، داستان، مستندنگاری، ادبیات نمایشی، پژوهشهای ادبی و آثار مکتوب اعم از گفتوگوها، مصاحبهها، شناختنامهها، سفرنامهها، مقالات، گزارشها، سمینارها، سخنرانیها، نقد و نظرها، رسالهها و… ملاحظه و ثبت گردد. در بررسی منابع چهبسا کتابی کاملاً مرتبط با موضوع باشد و چهبسا نیم یا حتی بخش اندکی از کتاب ذیل موضوع قرار گیرد که بر اساس اهمیت و اهداف مندرج در طرح، برشماری تمام این منابع و بخشهای مرتبط آن (حتی یک صفحۀ مرتبط با موضوع از یک منبع) لازم و ضروری است.
نکتة قابل تأمل دیگر، لزوم توجه به جریانهای فکری و آثار تولیدشده در این زمینه است که ضرورت دارد همة منابع مربوط به این موضوع هم بررسی شود. در نهایت، لازم است کتابهای چاپ شده مرتبط با موضوع در خارج از کشور نیز، در نگارش تاریخ ادبیات استان مد نظر قرار گیرند.
6. پایاننامه و رساله:
پایاننامهها و رسالههای دانشگاهی (اعم از کاغذی و الکترونیکی) که به موضوع تاریخ ادبیات استان پرداخته باشند، در این پژوهش مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
الف) پایاننامهها و رسالههایی که بهطور مستقیم مرتبط هستند: موضوع و محتوای آنها در مورد تاریخ ادبیات استان است.
ب) پایاننامهها و رسالههایی که بهطور غیرمستقیم مرتبط هستند: موضوعهایی که ارتباط غیرمستقیم با تاریخ ادبیات دارند، مانند: جریانشناسی ادبی استان، بررسی انجمنهای ادبی استان، سبکشناسی ادبیات استان، بررسی هر یک از انواع ادبی در استان و….
در تعریف رساله و پایاننامهها ملاحظات زیر مورد توجه است:
ـ استفاده از پایاننامهها و رسالههای دانشگاههای خارج از کشور بلامانع است.
ـ نوع دانشگاه محدودیتی در استفاده از پایاننامه و رساله ایجاد نخواهد کرد.
ـ لازم است در معرفی پایاننامهها و رسالهها به عنوان منبع، میزان محتوای مرتبط مشخص شود.
7. مقاله:
مقاله یک بخش طولانی از نوشتهای است که پایاننامه یا تحقیقی را ارائه میدهد. کلمۀ مقاله برگرفته از کلمۀ لاتین exagium است که به معنای ارائۀ یک مورد است. هنگام نوشتن یک مقاله، نویسنده در حال ساخت مورد و مسئلهای جهت ارزیابی نقطهنظرات شخصی، تجزیه و تحلیل، تفسیر و یا نشان دادن مجموعهای از حقایق و روشهاست.
مقالات به انواع مختلفی تقسیم میشوند که عبارتند از: استدلالی، توصیفی، تحلیلی، اکتشافی و مروری.
همۀ انواع مقالات، هدف مشترکی را دنبال میکنند که آن هم ارائۀ یک موضوع برای خواننده است. در نتیجه، همۀ مقالات نه تنها بر روی صحت واقعیتها و حقایق موجود، بلکه بر روی انتخاب، ارزیابی انتقادی، ساختار و معرفی این حقایق نیز تکیه میکنند. موضوع مهمی که در زمان نوشتن یک مقالۀ علمی، مقالة isi، و یا هر نوع مقالة دیگری باید به آن توجه داشته داشت، نیاز مخاطب است. شناخت دقیق و درستِ نیاز مخاطب و ارائة مطالب مفید و کاربردی در راستای برطرف کردن این نیاز، اصلیترین موضوعی است که یک مقالهنویس باید به آن توجه داشته باشد، و همچنین ارائة مطالب اصیل (غیر کپی) و باکیفیتتر از موضوعات مشابه و سایر وبسایتها و شبکههای اجتماعی رقیب. به زبان ساده کاربر وقتی مقالة شما را مطالعه میکند، باید مطلبی جامعتر و کاملتر را نسبت به دیگر مطالب مشابه دریابد.
بر اساس این تعریف، مقالاتی بررسی و معرفی میشوند که به موضوع تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی استان مورد نظر در فاصلة زمانی سالهای 1340-1402 میپردازند.
8. نشریات:
نشریه، مجله یا روزنامه، رسانهای نوشتاری است که بر اساس نوع محتوا به تخصصی، علمی، عمومی و داخلی (بولتن / درونسازمانی)، دانشگاهی و…، بر اساس نوع مخاطبان به اقشار فرهنگی و هنری، نخبگان، مردم عادی و…، بر اساس تاریخ و فواصل انتشار به روزنامه، هفتهنامه، دو هفتهنامه، ماهنامه، دو ماهنامه، فصلنامه، گاهنامه، سالنامه، و بر اساس قالب انتشار، به سه دستة کاغذی و الکترونیکی و چند رسانهای (به صورت pdf در قالب لوح فشرده) تقسیم میشود.
بر اساس این تعریف در این پژوهش نشریاتی مورد بررسی و معرفی قرار میگیرند که به موضوع تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی استان مورد نظر (شامل: شعر، ادبیات داستانی، خاطره و…) در بازة زمانی سالهای 1340 تا 1402، به زبان فارسی و غیر فارسی میپردازند. در این پژوهش نشریات خارج از کشور، اپوزیسیون و گروههای معاند (داخل و خارج) مرتبط با ادبیات استان نیز میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
9. منابع دیداری و شنیداری:
این منابع شامل کلیۀ منابع دارای تصویر یا صدا یا هر دو هستند. این منابع را میتوان اینگونه دستهبندی کرد:
دیداری: منابع دیداری عبارتند از: انواع تصاویر داخل کتاب، مجله، اینترنت، تصاویر نقاشیشده روی دیوار، تصویرنوشتهها، نمودارها، نقشهها، پوسترها، کاریکاتورها، اسلاید، فیلم استریپها و نیز مواد متحرک که عبارتند از فیلم متحرک صامت؛
شنیداری؛ عبارتند از نوار شنیداری (حلقهای، کاست، کارتریج) صفحه، رادیو، تلفن و کارت شنیداری.
شنیداری ـ دیداری (چند رسانهای)؛ عبارتند از کتاب همراه با نوار یا صفحه و سایر مواد چاپی همراه با مواد شنیداری، انواع فیلم ناطق، اسلاید ناطق؛
سه بعدیها؛ که عبارتند از اشیا واقعی، ماکتها، مدلها، برشها؛
منابع انسانی و موقعیتها؛ که عبارتند از دعوت از افراد، گردش علمی، نقشآفرینی و غیره.
رویکرد روشی این پژوهش کیفی ـ توصیفی و به شیوة مطالعات کتابخانهای ـ اسنادی و تحلیل محتوا انجام میشود. ابزار گردآوری اطلاعات شامل فیشبرداری، مصاحبه و مشاهده است. اسناد شامل متن مکتوب، فیلم و تصویر، صدا و… است.
الف) شعر استان (شامل: جریانها، انجمنها و محافل، فضاهای شعری، شاعران، دیوانها، دفاتر و مجموعههای شعری، قالبها و درونمایهها) در مقاطع:
ـ دهة چهل؛
ـ دهة پنجاه تا وقوع انقلاب اسلامی؛
ـ سال 1356 تا پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ؛
ـ دورة هشتسالة جنگ؛
ـ پایان جنگ تاکنون.
ب) ادبیات داستانی (شامل: جریانها، انجمنها و محافل (احتمالی)، نویسندگان ادبیات داستانی، داستانهای چاپشده (مستقل، مجموعهداستان، مطبوعات)، قالبها و درونمایه و… در مقاطع زمانی پیشگفته.
ـ خاطرهنویسی در استان شامل خاطره، زندگینامة داستانی، وصیتنامه، یادداشت روزانه و نثر ادبی (جریانها، گونهها، نویسندگان، آثار و…) در مقاطع زمانی پیشگفته؛
ـ ادبیات نمایشی استان، شامل: فیلمنامهها، سناریو، تعزیه و هرگونه اثر نمایشی مکتوب در مقاطع زمانی پیشگفته؛
ـ پژوهشهای ادبی دربارة گونههای ادبی، نیمهادبی و شبهادبی مانند: شعر، داستان، خاطره، نامه، وصیتنامه، زندگینامه و… در مقاطع زمانی پیشگفته؛
ـ آثار مکتوب دیگر، مانند گفتوگوها، مصاحبهها، شناختنامهها، مستندنگاری، سفرنامهها، مقالات، گزارشها، سمینارها، نقد و نظرها، رسالهها و پایاننامهها؛
ـ تحلیل و تبیین نهایی ادبیات استانی؛
ـ جمعبندی؛
ـ منابع و مآخذ؛
ـ ضمائم، پیوستها، نمایهها (نمایۀ اعلام و…).
ج) ملاحظات در باب نگارش تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی استانها
نقطه عطفهای تاریخی ادبیات در استانها طبعاً و تبعاً به درنگ و تبیین بیشتر نیاز خواهند داشت.
الف) در موضوع و محتوا با جغرافیا و تاریخ استان پیوند داشته باشد.
ب) پدیدآورنده برآمده و زادة استان باشد یا برآمده از نهادها، مجموعههای فرهنگی و انتشاراتی استان باشد.
پ) نویسندگان مهاجری که در جریان ادبی استان اثرگذار بودهاند، در این حوزه قرار میگیرند. به دیگر زبان، هرگونه اثر و مؤثر که ربط روشن و استوار با جغرافیای استان دارد در مرکز مطالعه و بررسی قرار میگیرند.
ت) نویسندگان مهاجر استان که در باب ادبیات ملی، جهانی و غیره اثری دارند، آن اثر در سلک آثار استان نیست، ولی خود نویسنده به عنوان چهرة برآمده از استان مطرح خواهد شد.
گاه یک استان دارای تنوع زبانی و در نتیجه تنوع آثار ادبی است؛ مثلاً در آذربایجان غربی هم به زبان فارسی، هم ترکی و هم کردی آثار ادبی یافت میشود.
پایگاه اصلی پژوهش دانشگاههای استان یا گروه زبان و ادبیات فارسی با مدیریت واحد و متمرکز شخص حقیقی یا حقوقی در استان خواهد بود.
برای تحقیق و پژوهش بنیادین و سترگ تاریخ ادبیاتنگاری استانها مراحل زیر فراروی پژوهشگران و مجریان طرح قرار دارد:
مرحلۀ اول: مطالعه و بررسی دقیق اسناد سهگانه شامل: الف) طرحنامۀ نگارش تاریخادبیاتنگاری انقلاب اسلامی در استانها؛ طرحنامۀ محتوای علمی؛ طرحنامۀ اجرایی.
مرحلۀ دوم: روشن کردن اجزای پژوهه شامل:
2-1. اطلاعشناسی و گردآوری منابع مورد نیاز طرح مانند آثار مکتوب از جمله: کتاب، مجلات، پایاننامهها و رسالهها و هرگونه اثر مکتوب و غیر مکتوب مانند اسناد شنیداری، دیداری و…
2-2. طبقهبندی و انتظام و سامانبخشی به منابع و مآخذ و اسناد گردآوری شده و دیجیتال کردن اسناد برای بهرهگیری در سایت و دیگر فعالیتها.
2-3. مشخص کردن سیر کار مطالعه و پژوهش (تعیین روش تحقیق زیر نظر مدیر علمی).
مرحلۀ سوم: شناسایی ذینفعان و نهادهای همکار و پشتیبان در استان، مانند استانداری، دانشگاه، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، ادارۀ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزۀ هنری، حوزههای علمیه و… .
مرحلۀ چهارم: مستندسازی اطلاعات و منابع جمعآوری شده و حفاظت فیزیکی و دیجیتالی.
مرحلۀ پنجم: تقسیم کار و شروع فیشبرداری (برگهنویسی) به تناسب فصلبندیهایی که در طرحنامۀ علمی مشخص شده است؛ مانند: گروه شعر، گروه داستان، ناداستان و… .
مرحلۀ ششم: اصلیترین بخش، اقدام به نگارش و تولید متن نهایی است. میتوان تولید را حداقل در دو مرحله تعریف کرد (پس از مصاحبه و آشنایی با گروه پژوهش در هر استان شامل پژوهشگران، مشاوران، سرگروهها و مرحلهبندی طرح و عقد قرارداد برای هر مرحلۀ پژوهش):
مرحلۀ دوم: تولید مجلدی مستقل مبتنی بر طرحنامۀ علمی نگارش تاریخ ادبیات استان.
تذکرهای مهم:
تذکرهای مهم:
تذکرهای مهم:
تذکرهای مهم: